قرآن ودیدگاههای روانشناختی و رفتارشناسی

قرآن  حاوی دیدگاه های روانشناختی و رفتارشناسی است.

قرآن کریم نگاهی غایتمندانه به انسان دارد، یعنی وی را موجودی نمیداند که بیهوده آفریده شده باشد، بلکه برای او هدفی قائل است. انسان آگاهی دارد و میتواند از آگاهیهای خود آگاه شود، همچنین دارای زبان و اندیشه است. بنابراین با توجه به دیدگاه قرآن نسبت به انسان، میتوان استنباطهای رفتاری و روانشناختی از این دیدگاه استخراج و آن را فرموله کرد و نشان داد که در هر شرایطی، چه رفتاری میتواند از انسان صادر شود.

فطرت انسان بنیان روانشناسی اسلامی است

منظور از فطرت، ساخت و بنیادی است که همه انسانها براساس آن خلق شدهاند. در واقع آفرینش انسان بهگونهای است که با خدا اتصال و ارتباط دارد، بنابراین فطرت میتواند بنیان روانشناسی اسلامی و عامل اصلی در شکلگیری شخصیت انسان باشد. فطرت حامل اراده و خواستههای انسان و نیز پرستش و حقیقتجویی است. آنچه از روانشناسی قرآنی به دست میآید، این است که ساخت روانی انسان اصیل است، نه عارضی و جانبی و انسان با وجود استعدادهای درونیاش میتواند به کمال برسد.

آیه ۴۸ سوره اسراء میفرماید: «قُلْ کُلٌّ  یَعْمَلُ عَلَی شَاکِلَتِهِ…؛ بگو: هر کس برحسب ساختار (روانى و بدنى) خود عمل مىکند». منظور از شاکله همان شخصیت است و طبق این آیه، هر کس مطابق شخصیت خود عمل میکند.شخصیت یک فرد میتواند مجموعه نیتهای وی باشد.و سه عامل در شخصیت انسان نقش دارد که،فطرت، محیط ،وراثت میباشد ،در قرآن، آیاتی در زمینه روانشناسی اجتماعی نیز وجود دارد، مثل آیه ۳۱ سوره حجرات که میفرماید: «یَاَ أیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیر ؛ هان اى مردم همانا ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدهایم و شما را به هیئت اقوام و قبایلى در آوردهایم تا با یکدیگر انس و آشنایى یابید، بىگمان گرامىترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، که خداوند داناى آگاه است». در واقع شناخت و بهخصوص شناخت اجتماعی که یکی از مؤلفه پهای مهم روانشناسی اجتماعی محسوب میشود، در قرآن خطاب به همه انسانها مورد تأکید قرار گرفته است. از طرف دیگر، آیات بسیار زیادی در قرآن وجود دارد که خصوصیات روانی انسان را اعم از مثبت و منفی بیان میکند.

قرآن کتاب انسانسازی است و میخواهد انسان را بهسمت رفتارهای صحیح هدایت کند، چون خوشبختی انسان در گرو رفتار اوست. علم روانشناسی نیز به معنای اعم کلمه، در پی مطالعه رفتار انسان است و میخواهد چرایی و چگونگی آن را در حیطههای مختلف مورد مطالعه قرار دهد. یکی از مهمترین حیطههای روانشناختی، این است که انسانها چگونه بایدرفتار کنند تا هم موفق باشند و هم احساس خوشبختی و شادی کنند، بنابراین یکی از اهدافی که علم روانشناسی دنبال میکند، در راستای اهداف قرآن است.

تفاوتی که وجود دارد، این است که در روانشناسی تعریفی کاملاً دنیوی از خوشبختی ارائه میشود و آن را محدود به همین دنیا تلقی میکنند، ولی قرآن انسان را فراتر از زندگی دنیوی میداند و تعریفی که از خوشبختی وی ارائه میدهد، تفاوتهایی با علم روانشناسی دارد. صرفنظر از این مورد، با توجه به اینکه یکی از اهداف این علم یافتن راهکارهایی برای سعادت و خوشبختی انسان است، از این لحاظ هدف مشترکی نه فقط با قرآن، بلکه با ادیان بزرگ الهی دارد.

آبراهام مزلو در مقدمه کتاب «روانشناسی بودن» میگوید همان اهدافی که متخصصان بهداشت روانی و روانشناسی در کار خود دنبال میکنند، همان اهدافی است که انبیای الهی دنبال میکردند، یعنی میخواهند انسان آرامش داشته باشد، احساس خوشبختی کند، شکوفا شود و از جنبههای انسانی خودش حداکثر استفاده را به عمل آورد.

آیه ۳۷۳ سوره بقره میفرماید: «وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ؛ و مثل (دعوتکننده) کافران چون مثل کسى است که حیوانى را که جز صدا و ندایى (مبهم چیزى)نمىشنود، بانگ مىزند؛

(آرى) کرند، لالند، کورند (و) درنمىیابند». آیه ۷ سوره بقره نیز میفرماید: «خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَة  وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ؛ خداوند بر دلهاى آنان و بر شنوایى ایشان مهر نهاده و بر دیدگانشان پردهاى است و آنان را عذابى دردناك است». اتفاقاً گشتالتدرمانی به این موضوع میپردازد که چگونه چشم و گوش و قلب انسانها بسته میشود و واقعیتها را به گونه دیگری میبینند یا اصلاً آنها را نمیبینند. در واقع از این نمونههای مشترك میان قرآن و تبیینهای روانشناختی، فراوان وجود دارد.

در تفکر اسلامی عقیده بر این است که ویژگیهای منحصر به فرد انسان و ساختار زندگی وی، به گونهای است که برای رفتارهای اجتماعی و فردی خویش، و همچنین برای سعادت ابدی، نیازمند راهنمایی الهی و قوانین و ضوابطی است که ازسوی خداوند توسط وحی تامین گردد.

قرآن کریم به منظور دست یابی به خودشناسی و رشد شخصیت و ارتقای نفس انسان به مدارج کمال انسانی، مناسبترین و بهترین راهی را که بتواند زمینه خوشبختی دنیا و آخرت او را فراهم کند، به وی نشان داده است.

در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که فطرت وجودی انسان و حالات گوناگون روان او را متذکر شده و راههای تهذیب و تربیت و معالجه روان انسان را نشان داده است و سؤالاتی که ریشه در درون ذات آدمی دارد و از اعماق وجود انسان سرچشمه گرفته و اختصاص به قشر و گروه خاصی ندارد و در محدوده زمان و مکان خاص هم قرار نمیگیرد، ازقبیل اینکه: از کجا آمدهام؟ برای چه آمدهام؟ به کجا میروم؟ چرا باید بروم؟ چه باید بکنم؟ سؤالاتی که معماهای وجود انسانهستند، را پاسخ میدهد.

قرآن درباره ترس از مرگ، روش بنیادى و بنیانى را در پیش گرفته است و آن، بیان این مساله و توضیح آن به انسانهاى عاقل است که حیات دنیا، یک زندگى گذرا و فانى و نعمتهاى آن نابود شدنى است و تنها زندگى اخروى است که نعمتهایش ابدى و باقى و جاودانه است و مرگ نیز یک حالت طبیعى بوده، مرحلهاى از زندگى فانى این دنیا و رجوع به زندگى باقى و همیشگى رستاخیز است که انسانها براساس تکامل در حیات و زندگى به سوى آن در حرکتند.

از اینرو مؤمن واقعى و حقیقى از مرگ نمىهراسد زیرا یقین دارد که مرگ او را به نعمتهاى باقى و جاودان پس از مرگ منتقل خواهد کرد که خداوند به بندگان پرهیزکار خود اعطاء مىفرماید.

قرآن زندگى دنیا را جز لهو و لعب ندانسته و زندگى اخروى را واقعى و حقیقى مىداند:

«و ما هذه الحیاة الدنیا الا لهو و لعب و ان الدار الآخرة لهى الحیوان لو کانوا یعلمون». «زندگى این دنیا جز لهو و بازیچهاى بیش نیست و زندگى واقعى در آخرت است اگر مردم آن را بدانند. »

«و ما الحیاة الدنیا الا لعب و لهو و للدار الآخرة خیر للذین یتقون افلا تعقلون»  «دنیا جز بازیچه کودکانه و هوسرانى بىخردان چیزى نیست و همانا سراى آخرت براى نیکوکاران بهتر است آیا در این مورد تعقل مىنمائید؟.» اصولا انسانها براى چه از فقر مى ترسند؟

براى این که قدرت انسانها در اداره زندگى خویش به نحو دلخواه کمبودهائى دارند، انسانها به صورت طبیعى توانائى برطرف ساختن این کمبودها را ندارند، خداوند در برابر این نحو فکر و رویه مىفرماید:

«روزى تنها، دستخداوند است و تنها او است که روزى دهنده و صاحب قدرت و اقتدار است.»

به این ترتیب انسانها با توسل به خداوند و رابطه نزدیک بندگى واقعى نزد او مىتوانند این مشکل روانى را کاملا حل نمایند.

خداوند در قرآن مجید در آیات متعدد، خود را تنها روزى دهنده مخلوقها معرفى مى کند:

«ان الله هو الرزاق ذوالقوة المتین». «همانا روزى دهنده خلق تنها خداست که صاحب قوت و اقتدار ابدى است.»

خداوند روزى انسانها را به طرق و وسائل مختلف و گوناگون به آنان مىرساند از قبیل نزول برکات آسمانى «و فى السماء رزقکم و ما توعدون» «روزى شما با همه وعدهها که به شما داده شده، در آسمان )به امر خدا مقدر( است» .

انسان ویژگی های روان شناختی دارد:قرآن کریم به انسان از ابعاد متعددی مثل خلقت ٬ ارتباط با خداوند ٬ معاد و ویژگی های روان شناختی او پرداخته است.به عنوان مثال انسان دارای ظرفیتی دوسویه است که هم به خوبی و هم به بدی تمایل دارد.اما طبیعت مادی انسان سبب می شود حرکت او به طرف منفی بسیار آسان باشد. آنچنان که در قرآن آمده است«بدبخت ٬ آزمند و بی تاب خلق شده است.چون صدمه ای به او برسد ٬ عجز و لابه کند و چون خیلی به او رسد بُخُل ورزد.»

) سوره معارج ٬ آیه 13تا 30إِنَّ الْإنِسانَ خُلِقَ هلُوعاً إِذِا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاًوَ إِذا مسَّهُ الْخیْرُ مَنُوعاً( « در حال نعمت از خداوند روی برمی گرداند و خود را کنار می کشد ولی وقتی آسیبی به او برسد٬ دست به دعا فراوان می برد.» سوره فصلت ٬ آیه 13

وَإِذَا أَنْعَمنَا علَى الْإنِسَانِ أعْرَضَ ونَأَىَ بجِانِبِهِ وَإِذَاَ مَسهُّ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عرِیضٍ( « هرگاه آسیبی به او برسد در همه حال

)خوابیده-نشسته-ایستاده( خدا را می خواند و چون گرفتاری اش برطرف شود ٬ چنان حرکت می کند که گویی هیچ درخواستی از خداوند نداشته است.» ) سوره یونس:وَ إِذا مسَّ الإنِسانَ الضُّرُّ دَعانا لجِنْبِهِ أَوْ قاعدِاً أَوْ قائمِاً فَلمَّا کشَفْنا عَنْهُ ضرَّهُ مَرَّ کَأنْ لَمْ یَدْعُنُا إِلى ضُرٌّ مَسَّهُ کَذلِکَ زیِّنَ لِلمُرِفینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ( «انسان همواره نوعی شتاب زدگی دارد.» ) سوره اسراء ٬ آیه ۳۳:وَ یدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولاً( و ) سوره انبیاء ٬ آیه ۱۷:خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُریکُمْ آیاتی فَلَا تَستَعْجِلُونِ( « همانگونه که خوبی ها رافرا می خواند ٬ بدی ها را نیز فرا می خواند.» ) سوره اسراء ٬ آیه۳۳: وَ یَدْعُ الْإنِسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ باِلخَیْرِ وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولاً( «ممکن است در سنگدلی به جایی رسد که از سنگ هم سخت تر شود.»

امور غیبی هستی یا متافیزیک: غیب شامل اموری مانند فرشتگان ٬ اَجنٌّه ٬ شیطان و….می شود که با چشم ظاهری قابل دیدن نیستند. اگر کسی به امور غیبی اعتقاد نداشته باشد نمی تواند به اسلام اعتقاد واقعی داشته باشد. اگرچه انسان به اذن خداوند به برخی از مصداق های غیب در همین دنیا دست پیدا می کند؛بنابراین بازهم باید بدانیم که « کلیدهای غیب نزد اوست و کسی جز خدا آن را نمی داند؛ هرآنچه در خشکی و دریاست او می داند و هیچ برگی نمی افتد مگر اینکه در کتاب مبین آمده است.» (سوره انعام ٬ آیه 11: وَعِندَهُ مَفاَتحِ الْغیْبِ لَا یَعْلَمُهَاَ إِلٌّا هُوَ وَیَعْلمُ مَا فِی الْبر وَالْبَحْرِ   وَمَا تَسْقطُ منِ وَرَقَهٍ إِلٌّا یَعْلَمُهَا وَلَا حَبٌّهٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلٌّا فِی کِتَابٍ مٌّبِینٍ( اگر انسان را به بعد زیستی منحصر کنیم و ارتباط رفتاری او را با مصداق های غیبی نادیده بگیریم در حقیقت به بخش بسیار کوچکی از انسان اکتفا کرده ایم و بسیاری از رفتارها وتجلیات روانی او را نمی توانیم تحلیل کنیم.

مبانی اعتقادی

آنچه انسان به آن اعتقاد دارد به صورت هشیار و ناهشیار در تمام ساختمان روانی او اعم از شناخت ها ٬ عواطف ٬ هیجان ها ٬ انگیزه ها ٬ رفتار های فردی ٬ اجتماعی و.جا گرفته ٬ ایفای نقش کرده و مؤثر واقع می شود به ویژه اعتقادهای دینی که معمولاً از راسخ ترین اعتقادهای انسان محسوب می شود وکمّ و کیف آنها در روان شناسی افراد معتقد با افراد غیرمعتقد تفاوت ایجاد می کند.

اعتقادهای قرآن و حدیثی بسیار زیادند و در یک معنا آن همه مبانی هستی شناختی ٬ انسان شناختی ٬ معرفت شناختی و…..که از رهیافت قرآنی و حدیثی به دست می آیند از مبانی اعتقادی مسلمانان محسوب می شوند.

صداها بیش از رنگها ویژگیهای روان شناختی دارند چون صداها با احساسات و عواطف لحظهای انسان مرتبط میشوند.

بر اساس این ویژگیهاست که هم گوینده وهم شنونده بدون اینکه توافقی باهم کرده باشند در ارسال و دریافت یک حس مشترك موفق میشوند.

برای مثال جناب لقمان به فرزندش سفارش می کند که(أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَ باطِنَهً وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدیً وَ لا کِتابٍ مُنیرٍ )سوره لقمان٬ آیه 2  )یعنی:

پسرم در راه رفتن اعتدال را رعایت کن و از صدای خود بکاه، که زشت ترین صداها،صدای خران است.

بعضی از اصحاب پیامبر به علت نادانی، پیامبر را نیز همانند خودشان با صدای بلند و فریاد خطاب میکردند. خداوند به آنان فرمود این کار را نکنید إِنَّ الَّذینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّی تَخْرُجَ إِلَیْهِمْ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ )سوره حجرات، آیه۸و۱( رنگ از دیدگاه قرآن و روایات

قرآن کریم بازنمای احساسات و برداشتهای طبیعی انسان از رنگها است؛ در داستانهای قرآنی و قصههای زندگی انبیاء از رنگهای مختلف نام برده شده است و به بعضی از ویژگیهای آنها اشاره شده است. بعضی از رنگها ممکن است سازگاری بیشتری با حس بینایی داشته باشد؛ مثلاً رنگ سفید در موارد متعددی در قرآن با امور مطلوب همایند شده است، گویی قرآن رنگسفید را عاملی برای آن امور میداند.برای مثال سفید، پایان تاریکی است. وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الْأبْیضُ منِ الخَیطِ الْأسْوَدِ مِنَ الْفجْر )سوره بقره، آیه ۳۴۷( ویا سایر موارد اسْلُکْ یَدكَ فی جیْبِکَ تَخرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَ اضْمُمْ إِلَیْکَ جَناحَکَ مِنَ الرَّهْبِ فَذانِکَ بُرْهانانِ مِنْ رَبِّکَ إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقینَ )سوره قصص، آیه ۱0( و <بیَضْاءَ لَذَّهٍ لِلشَّارِبِین> )سوره صافات، آیه ۸۴(

و یا در روایات اسلامی بهترین پوشش برای انسان رنگ سفید معرفی شده است آنچنان که در فصل حج شاهد پوشش سراسری در لباس احرام حاجیان هستیم.

تهیه کننده : خانم علیزاده آموزگار پایه اول

تایید شده توسط آقای علیخو مدیریت دبستان


برچسب
امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 0/20