کودکان با رسیدن به سن دبستان در دروغ گفتن بهتر میشوند. در دوران نوجوانی، کودکان مرتباً برای لطمه نزدن به احساسات دوستانشان دروغهای مصلحتی میگویند.
والدینی که دروغهای سفید میگویند
گفتن یک دروغ سفید به فرزندتان میتواند بیضرر باشد. برخی از دروغهای مصلحتی میتوانند به محافظت از بیگناهی کودک شما کمک کنند، رشد خلاق را تقویت کنند یا مهارتهای مهم اجتماعی را به او بیاموزند.
به عنوان مثال، ممکن است به فرزند خود بگویید که نوازشهای شما قدرت جادویی دارند که وقتی فرزندتان صدمه میبیند، او را خوب میکند. برخی از والدین دوست دارند بازیهایی مانند یافتن جن در باغ را انجام دهند.
اگرچه این دروغها بیضرر هستند، اما نباید زیاد از آنها استفاده شود. تمایز میان یک دروغ سفید و یک دروغ واقعی، مثلاً دروغی که برای جلوگیری از مجازات طراحی شده است، ممکن است برای کودکان خیلی روشن نباشد. کودکانی که به شنیدن دروغ عادت دارند بیشتر دروغ میگویند.
ما بیشتر اوقات وسوسه میشویم که برای مدیریت رفتار کودکان خود، به آنها دروغهای سفید بگوییم. به عنوان مثال، ممکن است بگویید: “من نمیتوانم آن آب نباتها را برای تو بخرم زیرا هیچ پولی نیاوردم”. این دروغ ممکن است یک بار جواب بدهد، اما در صورت گیر افتادن (با کیف پول یا کیف پول پر از پول) میتواند نتیجه معکوس دهد و منجر به مشاجره و عدم اعتماد شود. مدیریت رفتار کودکان با روشهای صادقانه و مولد موثرتر است.
دروغ سفید
وقتی کودک شما دروغ میگوید، طبیعی است که احساس خیانت، آسیب، عصبانیت و ناامیدی کنید. اما واقعیت این است: دروغ گفتن یک مشکل عادی در رفتار کودک است. باید رسیدگی شود، اما برای اکثر بچهها این یک نقص شخصیتی و یک مسئله اخلاقی نیست. در واقع، دروغ گفتن راهی ناپخته و بیاثر است که آنها برای حل مسائل خود انتخاب میکنند. کودک شما به جای رفع یک مشکل اساسی، در مورد آن دروغ میگوید.
دروغ در کودکان به عنوان یک مهارت نادرست در حل مسئله استفاده میشود. و این وظیفه ما به عنوان والدین است که به فرزندان خود بیاموزیم چگونه این مشکلات را با روشهای سازندهتری حل کنند. گاهی اوقات این امر به معنای پرداختن مستقیم به دروغ است، اما گاهی اوقات نیز به معنای پرداختن به رفتار اساسی است که دروغ را ضروری به نظر میرساند. در این مقاله دلایل مختلف دروغگویی کودکان و چگونگی مدیریت موقعیتهای خاص دروغ توضیح داده خواهد شد.
علت دروغگویی کودکان
کودکان برای جلوگیری از مشکل دروغ میگویند
بیشتر اوقات کودکان برای جلوگیری از دردسر دروغ میگویند. بگذارید بگوییم آنها خودشان را پشت دروغ خود پنهان کردهاند زیرا کاری کردند که نباید انجام میدادند. شاید آنها قانونی را زیر پا گذاشتند، یا کاری را که قرار بود انجام دهند، انجام ندادهاند. اگر به جای تحمل عواقب کار خود راه دیگری ندارند، برای جلوگیری از گرفتاری دروغ میگویند. دلیل اصلی دروغ گفتن بچهها این است که آنها راهی دیگر برای مقابله با یک مشکل یا درگیری را ندارند. گاهی اوقات این تنها راهی است که آنها برای حل مشکل خود میدانند. این یک مهارت بقا است، البته یک مهارت معیوب.
کودکان برای جدا کردن شخصیت خود از والدینشان دروغ میگویند
بعضی اوقات بچهها از دروغ به عنوان راهی برای جدا نگه داشتن بخشی از زندگی خود از والدین استفاده میکنند. در روانشناسی ما به این تمایز شخصیتی میگوییم که کاملا طبیعی است.
در بعضی مواقع حتی ممکن است اینگونه به نظر برسد که آنها دروغهای بیموردی درباره چیزهای پیش پا افتاده میگویند. این کار میتواند برای والدین گیج کننده باشد. و البته، وقتی کودکان فکر میکنند که قوانین خانه بسیار سختگیرانه است و تصمیم میگیرند که از آنها سرپیچی کنند، دروغ میگویند.
برای مثال در نظر بگیرید شما یک جوان ۱۶ ساله دارید که اجازه استفاده از لوازم آرایش را ندارد، اما همه دوستانش از آن استفاده میکنند. بنابراین بیرون از خانه آرایش میکند و در مورد آن به شما دروغ میگوید. دروغ گفتن ممکن است به راهی تبدیل شود که شما باور کنید او از قوانین شما پیروی میکند و هنوز هم کارهای معمول نوجوانان را انجام میدهد.
بچهها برای ایجاد هویت دروغ میگویند
بچهها از دروغ برای ایجاد هویت استفاده میکنند، حتی اگر این هویت نادرست باشد. این کار را ممکن است برای تحت تأثیر قرار دادن همسالان خود یا شاید در پاسخ به فشار همسالان خود انجام دهند. ممکن است کودک شما در مورد کارهایی که میگوید انجام داده است (که نداده است) به همسن و سالهای خود دروغ بگوید تا بیشتر به چشم بیاید. این امر غیرعادی نیست و همه ما بزرگسالانی را میشناسیم که هنوز هم این روش یا روشهای دیگری را برای این منظور انجام میدهند.
بچهها برای جلب توجه دروغ میگویند
هنگامی که کودک شما کوچک است و دروغها نتیجهای ندارند، این رفتار فقط میتواند راهی برای جلب توجه باشد. این طبیعی است.
کودکان کوچکتر نیز در طول بازی تخیلی داستان میسازند. بدانید که این دروغ نیست، بلکه روشی است که آنها میتوانند تخیلات خود را درگیر کنند و شروع به درک دنیای اطراف خود کنند.
تفاوت بیش فعالی و شیطنت: کودک من بیش فعال است یا بازیگوش؟
بنابراین، وقتی یک کودک کوچک میگوید: “مامان، من دیدم سانتا کنار پنجره پرواز میکند”، بسیار متفاوت از یک کودک بزرگتر است که میگوید، “من تکالیفم را تمام کردم”، در حالی که او این کار را نکرده است.
بچهها برای جلوگیری از آزار احساسات دیگران دروغ میگویند
در برخی موارد، بیشتر مردم میآموزند که چگونه حقیقت را تغییر دهند تا به احساسات دیگران آسیب نرسانند. اگر کسی از شما بپرسد که آیا کفش جدیدش را دوست دارید یا نه، میتوانید به جای اینکه کاملاً صادق باشید، بگویید: “بله، آنها از نظر شما عالی هستند”.
اما بچهها از مهارت بالغی برخوردار نیستند، بنابراین دروغ گفتن برای آنها راحتتر است. این نوع دروغ اولین قدم برای یادگیری نحوه گفتن مطالب با دقت بیشتری است.
در واقع، ما به کودکانمان یاد میدهیم که دروغ بگویند وقتی میگوییم: “به مادربزرگ بگو که کادو را دوست داری حتی اگر آن را دوست نداری، زیرا در غیر این صورت او ناراحت میشود.”
ما یک دلیل قابل توجیه داریم: ما نمیخواهیم به احساسات شخصی که برای ما عزیز است صدمه بزنیم. اما، با این کار به فرزندان خود میآموزیم که چگونه حقیقت را وارونه کنند. و دوباره، این مورد هم طبیعی است.
چه زمانی کودکان شروع به دروغ گفتن میکنند؟
کودکان میتوانند دروغ گفتن را از سنین پایین، معمولاً در حدود سه سالگی یاد بگیرند. این زمانی است که کودک شما شروع به درک این نکته میکند که شما نمیتوانید ذهن او را بخوانید. بنابراین میتواند حرفهایی را بگوید که درست نیست بدون اینکه شما متوجه شوید.
کودکان در سنین ۴-۶ سالگی بیشتر دروغ میگویند. ممکن است کودک شما با تطبیق حالت چهره و میزان صدای خود با آنچه که میگوید، در دروغ گفتن بهتر شود. اگر از او بخواهید آنچه را که میگوید توضیح دهد، معمولاً به خوبی آن کار را انجام میدهد.
وقتی کودکان به سن مدرسه میرسند، ممکن است بیشتر دروغ بگویند و در دروغ گفتن بهتر باشند. دروغها نیز پیچیدهتر میشوند، زیرا کودک شما سخنان بیشتری دارد و در درک تفکر دیگران بهتر است.
در هشت سالگی کودکان میتوانند بدون اینکه لو بروند، با موفقیت دروغ بگویند.
ترغیب کودکان به گفتن حقیقت
هنگامی که کودکان به اندازه کافی بزرگ شدند تا تفاوت بین درست و غلط را درک کنند، خوب است که آنها را در گفتن حقیقت تشویق و حمایت کنید.
این کار را میتوانید با تأکید بر اهمیت صداقت در خانواده خود و تمجید از فرزندتان برای راستگو بودن انجام دهید، حتی اگر دستیابی به آن گاهی طول بکشد.
همچنین میتوانید زمانی که کودک شما دروغ میگوید، به او بفهمانید که این کار او را دوست ندارید. به عنوان مثال، میتوانید این جمله را بگویید: “وقتی حقیقت را به من نگویی، من ناراحت و ناامید میشوم”.
در اینجا چند نکته برای تشویق فرزندتان به صداقت و گفتن حقیقت وجود دارد:
اگر فرزند شما در حال ساختن داستانی درباره موضوعی است، میتوانید با گفتن جملاتی مانند: “این یک داستان عالی است، ما میتوانیم آن را به صورت کتاب درآوریم” به او پاسخ دهید. این کار تخیل کودک شما را تشویق میکند بدون اینکه او را به دروغ گفتن ترغیب کند.
تهیه کننده : خانم احمدی معلم پایه سوم
تایید شده توسط آقای علیخو مدیریت دبستان